جملات و داستانهای زیبا وآموزنده

جملات و داستانهای زیبا وآموزنده


حسادت یعنی شکست رابطه

 
  حسادت یعنی شکست رابطه  
 
  ممکن است بسیاری افراد در طول زندگی خود حتی برای دوره ای کوتاه مبتلا به حسادت شده باشند.  
 
     
 
 
 
 
   
 
 
   
 
 
 
 
     
 
   
 

ممکن است بسیاری افراد در طول زندگی خود حتی برای دوره ای کوتاه مبتلا به حسادت شده باشند. متاسفانه بسیاری از افراد این عادت ناپسند را دوست داشتن تلقی می کنند و معتقدند حق دارند به دلیل احساس خود بر همه جنبه های همسر یا اعضای خانواده خود احاطه داشته باشند و طرف مقابل نیز اگر آنها را دوست دارد باید این اجازه را به آنها بدهد.

واقعیت این است که چنانچه این عارضه درمان نشود و از بین نرود، تبعات جسمی و روحی زیادی برای فرد به همراه می آورد. در واقع حسادت بزرگ ترین و بیشترین ضربه را به خود فرد وارد می کند و آنچه را دارد نیز از وی می گیرد.

البته فرد در چنین مواقعی تصور می کند حق با اوست و تمام دنیا علیه او دست به دست هم داده اند، اما اگر بتواند زاویه دید خود را تغییر دهد خواهد دید که چقدر ساده همه چیز بهتر می شود.

چند ماه قبل یکی از دوستانم به دیدنم آمد و گفت می خواهد در مورد مساله ای که موجب آزارش شده با من صحبت کند. وقتی موضوع را جویا شدم مشخص شد مدتی است با همسرش مشکل دارد.

او گفت بتازگی همسرش تمایل دارد بیشتر وقت خود را در خارج از منزل بگذراند و با آشنایان و دوستان باشد. به عقیده دوستم همسرش از بودن با هر کسی غیر از او راضی بود.

دوستم می گفت وقتی همسرم به منزل می آید از او می پرسم کجا بوده و چه می کرده و او نیز توضیحاتی می دهد، اما من آنها را باور ندارم. درواقع اعتماد میان ما از بین رفته است.

حتی گاهی وقتی می دانم با دوستانش یا بستگان در جایی جمع هستند به بهانه های گوناگون در حوالی آن محل پرسه می زنم تا شاید رفتن و آمدن او را تحت نظر داشته باشم. در طول روز چندین بار به تلفن همراهش زنگ می زنم و هر بار یکی دو سوال جزیی می پرسم، اما هیچ کدام از این کارها مرا قانع نمی کند.

با خود می گویم نکند دیگر مرا دوست ندارد؟ نکند دوستانش برایش مهم تر از زندگی مشترکمان هستند؟ نکند من به اندازه کافی خوب نیستم و صدها سوال دیگر.

در واقع رابطه میان ما روز به روز سرد و سردتر می شود و این موضوع مرا دیوانه می کند. او همسر من است و باید بیشتر به من توجه کند.

البته بهانه ای هم ندارم، زیرا به کارهای منزل و من و فرزندمان بخوبی می رسد. همیشه خوراک و پوشاک تمیز ما آماده است، اما احساس می کنم به اندازه سابق مرا دوست ندارد و می خواهد مرتب وقتش را با دیگران بگذراند.

دوستم روز به روز در حال چاق شدن است. نامرتب شده. بی حوصله و شکاک شده است. مرتب منفی بافی می کند و بدترین چیزها را در ذهن خود می پرورد.

تمام اینها نشانه هایی است بر این که او در حال خودخوری است و دچار حسادت بی مورد شده است.

این کارها و افکار نه تنها او را غمگین و بیمار می کند، بلکه موجب دوری هر چه بیشتر او از همسرش می شود.

این بی اعتمادی که میان او و همسرش ایجاد شده نه تنها سازنده نیست، بلکه چیزهای خوبی را هم که تا به حال داشته اند از بین می برد.

حالا کار به جایی رسیده که دوستم خواهان خروج از این وضعیت کشنده است و حاضر است هر کاری انجام دهد تا اوضاع و رفتار همسرش تغییر کند.

با این که من مشاور خانواده هستم و می توانم به او کمک کنم، اما تا وقتی او خودش را تغییر ندهد هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند اوضاع را بهتر کند.

آنچه باید در موارد مشابه بگویم این است که حسادت راهی مطمئن برای شکست و از بین رفتن در روابط و از دست دادن هویت افراد است.

حسادت بتدریج عزت نفس و اعتماد شما را به خود از بین می برد و زندگی تان را تباه می کند. افرادی که دچار حسادت شده اند از هیچ چیز به طور کامل احساس رضایت و لذت نمی کنند. حتی شاید بتوان گفت هیچ چیزی مخرب تر و تباه کننده تر از حسادت نیست. چرا که حسادت موجب اضطراب، خشم، تنهایی، نفرت و ترس می شود.

شاید افراد خودشان متوجه حسادتشان نباشند، اما باید با نشانه های روحی و جسمی ناشی از آن مراقب خود باشند. در عین حال هیچ کس از ارتباط با یک فرد حسود لذت نمی برد، زیرا حسادت جذابیت ها و محبت وجود فرد را از بین می برد و او را تبدیل به یک دشمن می کند. با این که کسی حسادت و ارتباط با یک فرد حسود را دوست ندارد پس چطور این همه حسود وجود دارد؟!

البته عوامل زیادی وجود دارند، اما اصلی ترین آنها شکست در روابط است و این مورد نیز عموما به ۲دلیل ایجاد می شود:

چیزی تغییر کرده و فرد به دلایلی احساس می کند که قادر به ارتباط صادقانه و راحت نیست.

یک یا هر دو طرف در رابطه در حال زورآزمایی خود از طریق نادرست بوده و خشم خود را به گونه ای بروز می دهند که موجب ناراحتی و آزار طرف مقابل شود.

در هر دو مورد نیز رابطه مملو از ترس و خشم و خیالبافی می شود. به همین دلیل نیز در چنین مواردی فرد از این که طرف مقابل دیگر علاقه ای به برقراری ارتباط با وی نداشته باشد یا این که نکند او را ترک کند، نگران است. از طرف دیگر هر حرکت و جمله و اشاره طرف مقابل را به بدترین تعبیر تفسیر می کند و تصور می کند منظور وی آزار و حتی در مواردی خیانت به اوست.

ما باید در فرصتی که به عنوان عمر به ما داده شده زندگی را زیباتر کنیم، پس:

اگر شما نیز احساس حسادت می کنید باید بکوشید خیلی صادقانه و راحت ارتباط برقرار کرده و با طرف مقابل گفتگو کنید. بکوشید سوال کردن و تصور بدترین چیزها را کنار بگذارید. طرف مقابل را آزاد بگذارید و رفتار پرخاشگرانه و دفاعی و افراطی نداشته باشید.

مهم تر این که بکوشید اینقدر تشنه اطمینان خاطر گرفتن نباشید. اگر شما آنقدر برای خودتان احترام قائل نیستید که بتوانید ترس هایتان را کنترل کنید دیگران چگونه می توانند به شما احترام بگذارند؟

در ضمن باید به خودتان یادآوری کنید که یک رابطه تنها در صورتی باارزش است که زنده و پویا باشد و این مساله نیز بدون اعتماد متقابل محقق نخواهد شد.

در ضمن احساس حسادت همواره از ضعف و ناتوانی فرد سرچشمه می گیرد و از بین بردن آن هیچ ارتباطی به طرف مقابل یا همسرتان ندارد، بلکه خودتان باید با غلبه بر احساسات منفی، این هیولا را از خانه دل خود بیرون کنید تا رابطه دوباره شاداب شود و جان بگیرد!

   
   
 
 
 
      مترجم : سحر کمالی نفر
منبع: guardian
 
 
      روزنامه جام جم ( www.jamejamonline.ir )

نويسنده: مجید | تاريخ: چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:حسادت یعنی شکست رابطه , | موضوع: <-CategoryName-> |